زنانه ترین اعترافات حوا

فرهنگی-هنری- ادبی

زنانه ترین اعترافات حوا

فرهنگی-هنری- ادبی

وعده دیدار

چیستی تو

در پی هر واژه از نامت بی قرار می شوم

کیستی تو

در پی هر یادت در وجودم غوقا به پا می شود

و چه زیباست

با عشقت

با یادت

با نامت

به انتظار گرمی آغوشت

منتظر ماندن

وعده دیدار

نزدیک تر از نزدیک

در دستان من و توست

عاشقانه

تمام ذهن ام درگیر نوشتن از توست

باید اینجا بوده باشی

تا این شعر٬ شعر شود

" تـــــــو "  بهترین عاشقانه منی...


این روزها

این روزها 

قلبم میلرزد 

مثل دستهای مادربزرگم 

فکر کنم  

پیر شده است  

ذره ذره آب میشود 

وقتی که 

دور یا نزدیک میشوی ... 

وعده

باردیگربه من نگاه کن و بگو:

وعده ی سبیدعاشقانه ی ما  کی؟



تنهایی ( 2 )

دلتنگیهایم را با خود ببر

تقسیم کن بین عشاق

که در تنهایی خود

بیاد ِ دلتنگیهای من باشند

که من

تنهای  ِ  تنهایم

تنهایی (1)

حرفهایت را بیاور

و در گوش من زمزمه کن

غم درون چشمهایت را

فانوس کن

و سر در خانه د ِلَم

آویزان کن

که من

تنهای  ِ  تنهایم

 


تقاص

پیرهنی از ابرهای آسمان 
تن کن
و تقاصِ ِ
تمام عشق های نیمه تمام تاریخ را
بر تنم بریز

 


شوق دستهای تو

تسبیح نیستم

 اما

 نفسم را به شماره انداخته است....

شوق دست های تو 

 

رویای عشق

کسی را می خواهم 

نمی یابمش 

می سازمش روی تصویر " تــــــو " 

و تو با بک کلمه فرو می ریزیش 

تو هم کسی را می خواهی 

نمی یابیش 

می سازیش روی تصویر من 

و من نیز با یک کلمه ... 

اصلا" بیا چیزی نسازیم 

و تن به زیبایی ابهام بسپاریم 

فراموش شویم در آنچه هست 

روی چمن ها هم دراز بکشیم 

به نیلوفر هامان فرصت پیچش بدهیم 

بگذار دستهایمان در آغوش راز شناور شوند 

رویای عشق در همین حوالی مبهم درد است  شاید....


برای " تـــــــــــو "

من دیــــوانه نیستم
فقط زیر باران تنها مانده ام
و تـــورا دوست دارم
قدِ آغــــوشِ خودم ...