زنانه ترین اعترافات حوا

فرهنگی-هنری- ادبی

زنانه ترین اعترافات حوا

فرهنگی-هنری- ادبی

نمی دانم ...

من خوب میدانستم

قد آغوش تو شدن صبر زیاد میخواهد

روزی گم می شوم در آغوشت

که گرم ترین نقطه زمین است

جاری می شوم 

ولی نمیدانم

تو رود شده ای

یا من ذوب شده ام


خوشبخترین زن

لطفا"

تمام چراغ ها را

خاموش کن

چشمانت

به اندازه کافی

می درخشند

می دانم

لحظه ای بعد

خیلی آسان شکارم میکنی

خیالم تخت است که

خوشبخترین

زن دنیا خواهم شد ...

برای " تــــــــــو "

نزدیک بودنت مرا بی قرار و مضطرب می کند....

نزدیکی اما دور...

باز هم من از نزدیک بودنت هیچ سهمی ندارم...

تو چند خیابان آن طرف تری و من اینجا با دلتنگی دست و پنجه نرم می کنم و همچون دیوانگان این طرف و آن طرف به دنبال گمشده ای نامعلوم می گردم...

نگاه کن ...

لبخند ها را نگاه کن
خنده ها را نگاه کن
تمامشان را؛
من
از روی همه لبخندها و خنده ها
همیشه
برایت دست تکان می دهم...

صدای خنده های تو

تمام خستگی هایت را یکجا میخرم!!!
تو فقط قول بده…
صدای خنده هایت را به کسی نفروشی…!!!

ردی از ؛ تو ؛

چشم هـــــــــایم

به دنبـــــــال

ردپـــــــــایی از تــــــــــــوست...

آن گوشه ی اتــــــــاق

پیــــــراهنی

بــــــوی

عشقم را

میدهـــد.... 

کنار توهستم

نترس از سفر ها؛
 
که یار توهستم ...نترس از خطرها ؛
کنار توهستم ...نترس از زمانه؛
 
که بی اعتبار است...که هر لحظه،  من
اعتبار تو هستم
کنار تو هستم؛
 
که یار تو هستم ...که بیش از خودت ،
بی قرار تو هستم ...چه با هم
چه تنها
 
چه حالا
 
چه فردا
چه در آسمان و چه خاک و چه دریا...اگر سبز و شادی
اگر زرد و غمگین
اگر گرم و سرشار
 
اگر سرد و مسکین ... ،
کنار تو هستم !که یار تو هستم ...که بیش از خودت،
 
بی قرار تو هستم
در آتش ببینی
اگر خانه ات را... ،
برد آب اگر،
 
کوی و کاشانه ات را... ،
بسوزی اگر
 
سود و سرمایه ات را ... ،
بگیرد اگر آسمان
 
سایه ات را ...،
کنار تو هستم !که یار تو هستم... ؛
که بیش از خودت،
 
بی قرار تو هستم ...چه در عهد بستن ؛
چه وقت گسستن ...چه در اقتدار و
 
چه وقت شکستن ،
اگر هر چه دیدی و هر چه شنیدی
هر آنجا که ماندی
 
به هر جا رسیدی ... ،
کنار تو هستم که یار تو هستم

اگر..

اگر "تو" را امتحان میگرفتند،

بی شک من

رتبه اول میشدم

...

بس که تکرار کردم

نامت را در مرور خاطرات!

این روزها

سوختن در آب

غرق شدن در آتش

پرواز در خاک

 ریشه در آسمان

این روزها که نیستی همه ی دنیایم به هم ریخته

شعری شبیه تو

چند شعر 
از تو باردار شده ام
هرشب 
دردم میگیرد
دفترم را خط خطی میکنم
و میدانم
وقتی به دنیا بیایند
شبیه تو خواهند شد...